محمدامینمحمدامین، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

محمدامین نفس مامان وبابا

جشن آخر سال

سال 89 هم تموم شد بعضی شرایطش خیلی سخت بود مریض شدنت تب دراومدن سخت دندونات و غذا نخوردن شما و..... اما در کنار همه مشکلات خوبیهای زیادی داشت لحظه های 4 دست وپا رفتن بلندشدن راه افتادن حرفهای شیرین وبامزه زدن بازی کردن و.... خداروشکر  جشن آخر سال هم تو مهد گرفته شد کلی به شما خوش گذشت .     ...
25 اسفند 1389

خانه تکانی

  روزهای آخر ساله .همه در حال تمیز کردن هستند ما هم این کارهارو انجام میدیم ولی پسر گلم شما درحال دندو درآوردن هستی و آخر هفته تب 40 درجه کردی و هم کمی سرما خوردی تو تمی کردن خونه هم کمک میکردی البته کاربرای من درست میکردی یا وقت منو میگرفتی فکر کنم تا شب عید کارتمیز کردن خونه طول بکشه. البته همه کارهارو بابایی انجام داد و وظیفه من فقط مراقبت از شما بود که آتیش نسوزونی   ...
25 اسفند 1389

منتظر عید

عزیز دلم عید بیشتر از همه چیز برای من خوشایندتر است چون بعداز مدتی من و تو بابایی پیش هم هستیم.وبیشتر از همه به شما تو خونه خوش میگذره . سال خوبی را شروع کنی و تو این سال جدید سالم و خوب و خوش باشی .  به امید خدا     ...
18 اسفند 1389

سخنی با عزیز مامان

  سلام نازنینم     میخواهم برایت از ابتدا تا به حالا  بگویم زندگی خیلی خوب ما که اززمان شروع آن سلیانی میگذشت با آمدن تو بهتر شد .   دوران بارداری خوبی بود بااینکه من کارمند بودم اصلا اذیت نشدم مدت خیلی کوتاه استراحت داشتم و زمستون سرماخوردگی بدی داشتم که به خاطر شما نمیتونستم دارو بخورم تو خونه استراحت کردم وخداروشکر مشکلات بیشتر خانمهای باردار رو نداشتم .نی نی فوق العاده خوب و مهربونی بودی باهات خیلی حرف میزدم و کاملا حس میکردم که تو هم با من ارتباط برقرار میکنی .   در همه این مدت بابای خوب و مهربون چیزی برامون کم نذاشت دستش درد نکنه باهم...
18 اسفند 1389

پسر نانازم

 محمدامین پسر فوق العاده خوب و بامحبتی است ولی کمی شیطون و بازیگوشه. ازخدامیخوام کمی صبر منو زیاد کنه. پسر گلم کمک من شروع به دستمال کشیدن میکنه در جمع کردن سفره کاملا فعاله لباسهاشو تا میزنه .همه این کارها رو انجام میده کار مامانشو زیاد میکنه .الهی که سالم و شاد باشه . ...
18 اسفند 1389

شروع کار وبلاگ

  پسر گلم امروز 18 ماه و 3روزش شده راه میره کلمه های بریده بریده استفاده میکنه .کلی خودش باغ وحش شده صدای حیوونو رو بلده .اعضای بدنشو میشناسه .   فرداصبح قراره واکسن بزنه امیدوارم اذیت نشه. ...
18 اسفند 1389

عکسهای ابتدای 9 ماهگی تا 1 سالگی

     شب عید 89 .شروع 9 ماهگی                22 فروردین 89 تولد عمو مسعود           مهد مهرمادر روزهای بسیار سختی بود           اول تیر 89 اولین روز مهد گلهای ایران            ...
18 اسفند 1389